بي نقطه ی شماره ی 6
گر سود طـلا مرا دل آسـود آسـوده روم دگـر ره سود
درهم كه رسدمگرددرهم رو درحـرم و سرای مـحرم
كـامـل دگـر او كـمـال دارد در کـو ی ولا وصال دارد
آواي دل و ســر دل آرا كـرده هـوس سـر و دل ما
آمــد سـحري صــداي آدم دل كرده هوس سراي اوهم
هر كس كه دهد دري سر در گوهردهد و سرا و سر در
گـر ســرو رهـي ره ســمائـي در هر سـحري ســــراي مائـي
آواي مــحـمـد و عــلي گـو در كــوي ولا مـگو ولـي کو